Far Cry 5 review

توسطدرپنجشنبه ۱۶ فروردین ۹۷
 

شماره سوم «Far Cry» جز یکی از موفق‌ترین عناوین شرکت «یوبی‌سافت» و یکی از بهترین عناوین نسل گذشته به حساب می‌آید. عنوانی که باعث شد یوبی‌سافت فرمولی جدید در ساخت بازی‌های اپن‌ورلد را به دست آورد. بعد از عرضه نسخه چهارم فارکرای و «پرایمال» مشخص شد.

که کمپانی یوبی‌سافت دنبال استفاده از فرمول موفق شماره سوم برای ساخت شماره‌های بعدی این سری است. ساخت عناوینی اپن ورلد که بازیکن را در محیطی بزرگ برای از پا درآوردن شخصیت اصلی آن که قطعاً یک بیمار روانی است، قرار می‌دهد. هر چند شماره چهارم تا حدودی موفق شد تا ایده‌های شماره سوم را یک‌بار دیگر به خوبی پیاده کند اما در عمل می‌توان از آن به عنوان یک «کپی برابر اصل» نام برد. عنوانی که بدون هیچ‌گونه نوآوری و فقط با تغییر محیط بازی منتشر شد. حال در سال ۲۰۱۸پنجمین شماره «فارکرای» با وعده تغییر و مخصوصاً آزادی عمل منتشر شده که در ادامه این مطلب قصد داریم صحت این موضوع را بسنجیم و به نقد و بررسی بازی بپردازیم.

یک دیوانه دیگر و سرزمین جدید در کشور آمریکا محل وقوع آخرین شماره فارکرای هستند. این بار قهرمان داستان نه یک توریست است و نه یک فرد بومی، او یک پلیس تازه‌کار است که به همراه گروه خود برای دستگیر کردن رییس یک فرقه مذهبی وارد «سرزمین امیدها» در ایالت مونتانا آمریکا می‌شوند. اما همان طور که انتظار می‌رود همه چیز به خوبی پیش نرفته و زمین و زمان دست در دست هم می‌دهند که قهرمان داستان به تنهایی از مهلکه جان سال به در برده و همانند شماره‌های قبلی وارد نبرد بزرگی برای از بین بردن رییس فرقه و نجات دادن بازمانده‌ها شود. در حالی که شروع بازی شباهت بسیار زیادی به عنوان «Outlast 2» دارد و فرقه مذهبی بازی هم دقیقاً همان حس و حال را به نگارنده این متن منتقل کرد، اما در ادامه و با گذراندن سکانس اول بازی، داستان تا حدودی از تب و تاب اولیه افتاده و همانند شماره‌های قبلی تا حد بسیار زیادی قابل حدس و عاری از هر نکته جدیدی دنبال می‌شود. یوبی‌سافت در بخش داستانی دقیقاً همان ایده‌های قبلی را پیاده کرده‌است. در اینجا هم‌چنان با شخصیتی طرف هستیم که دچار توهم می‌شود، مأموریت‌های سطحی انجام می‌دهد، مکان‌های مختلف را آزاد می‌کند و… . اما نکات جدیدی هم به بخش داستانی اضافه شده که همانند چاقو دو سر عمل می‌کند. آن هم وجود یک خانواده روانی به ازای یک فرد روانی است. این بار شما دیگر با دیوانه‌ای مثل «واس» یا «پگان مین» مبارزه نخواهید کرد، بلکه دشمن اصلی شما «Joseph Seed» که با نام پدر شناخته می‌شود،

و نیز خواهر و برادران او خواهند بود. هر کدام از این شخصیت‌ها دارای شخصیت‌پردازی قابل قبول و خوبی هستند و در طول بازی هم چهره‌ای دیوانه و متفاوت از خود به جا می‌گذارند. اما مشکل زمانی حس می‌شود که حضور این شخصیت‌ها محدود به یک منطقه بازی می‌شود و عملا هر کدام از این شخصیت‌ها به جز شخصیت پدر، در سکانس‌های اندکی حضور پیدا می‌کنند. به همین دلیل در پایان بازی این حس به شما منتقل خواهد شد که ‌ای کاش مدت زمان بیشتری به شخصیت‌های منفی بازی اختصاص داده می‌شد. در نقطه مقابل شخصیت‌های منفی، شخصیت‌های مثبت بازی قرار می‌گیرند. این بار بر خلاف شماره‌های قبل، شخصیت اصلی داستان در طول بازی هیچ دیالوگی ندارد و عملاً هیچ توضیحی هم درباره شخصیت او به شما داده نخواهد شد. فقط ما می‌دانیم او یک پلیس تازه‌کار است که البته جنسیت و انتخاب چهره و لباس‌های او بر عهده بازیکن است. از شخصیت اصلی که بگذریم، به شخصیت‌پردازی سطحی بقیه شخصیت‌های بازی می‌رسیم. در حالی که انتظار می‌رفت در این شماره بیشتر به این بخش توجه شود، اما هم‌چنان شخصیت‌پردازی‌ها در سطح بسیار پایینی قرار دارند. اکثر شخصیت‌ها که اتفاقاً ازنظر تعداد بسیار زیاد هم هستند، عموما دیالوگ‌های چند جمله‌ای و بدون هیچ‌گونه عمق یا پیش‌زمینه‌ای را بازگو می‌کنند. همانند شخصیت‌های منفی داستان، حضور این افراد هم محدود به بخش‌های مختلف نقشه بازی می‌شود و عملاً وقتی از آن منطقه عبور کنید، دیگر خبری هم از شخصیت‌های منطقه قبل نیست. همین نکته باعث شده تا هیچ‌گونه حس ارتباطی بین شخصیت «لال» بازی و بقیه شخصیت‌ها به وجود نیاید و از این حیث شماره پنجم، بسیار ضعیف عمل کرده ‌است. در کل بقش داستانی بازی نه یک گام رو به جلو و نه یک پسرفت به شمار می‌آید، بلکه دقیقا تکرار دو شماره قبلی است و تنها این شما هستید که تعیین خواهید کرد که آیا هم‌چنان این روند جذاب بوده یا بعد از چندین شماره جذابیت خود را از دست داده است. البته باید به پایان غیر قابل پیش‌بینی بازی هم اشاره کنیم که یک مرحله پر هیچان را برای شما رقم خواهد زد.

شاید روند تکراری فارکرای دیگر آن حس و حال ناب گذشته را نداشته باشد، اما در بعد گیم‌پلی شماره پنجم فارکرای یک گام رو به جلو محسوب می‌شود. فارکرای ۵ خلاصه شده است در «آزادی». این بار نه محدودیت منطقه‌ای وجود دارد و نه پیروی از داستان. شما قادر خواهید بود بعد از پایان مرحله اول به هر کجا که دوست دارید سفر کنید و مأموریت‌های داستانی را از آن منطقه دنبال کنید. مکانیزم بازی بر پایه کسب امتیاز مقاومت در هر منطقه و بعد از آن رویارویی با رییس آن منطقه بنا شده است. به همین جهت تعداد بسیار زیادی مأموریت، چالش، خرابکاری و … در بازی برای کسب امتیاز مقاومت وجود دارد. هر چند انتظار می‌رفت ماموریت‌ها بعد از آن چیزی که در آخرین شماره «Assassin’s Creed» و البته در تریلرهای Far Cry 5 دیده بودیم، دارای داستان و تنوع مناسبی باشند، اما در محصول نهایی نیمی ازماموریت‌ها به کشتن خرس‌ها، گرگ‌ها، گیاه جمع کردن و ماموریت‌هایی از این دست اختصاص داده شده ‌است. البته تعدادی مأموریت فرعی جالب هم در هر منطقه وجود دارد که از جذابیت و تنوع نسبتاً خوبی بهره می‌برند. مأموریت‌های داستانی هم وضع مشابه ای دارند، نیمی از آن‌ها قربانی شخصیت‌پردازی و اهداف ضعیف شده‌اند و نیمی هم دارای کیفیت خوبی بوده و در حد استانداردهای این نسل به شمار می‌روند. به عنوان مثال در یکی از ماموریت‌ها باید به محل فیلم‌برداری «Blood Dragon» بروید و به کارگردان این فیلم کمک کنید که دیدن چنین مراحلی در حین بازی، از یکنواخت شدن روند آن جلوگیری می‌کند. یکی دیگر از بخش‌های جدید فارکرای مربوط به چالش‌های رانندگی می‌شود. با این که این بخش وسعت آن‌چنان زیادی ندارد و دارای مراحل اندکی است، اما باعث ایجاد تنوع خوبی در بازی شده است. از تنوع گفتیم، این بار تعدادی مینی‌گیم هم به بازی اضافه شده تا هر چه بیشتر محیط اپن ورلد بازی را کامل کند، از جمله ماهی‌گیری که تنوع خوبی را به گیم‌پلی اضافه کرده‌ است. با وجود مواردی که ذکر شد، تمام نکات منفی، با گان‌پلی خوب Far Cry جبران می‌شود. با این که تغییر خاصی در گان‌پلی بازی به وجود نیامده اما هم‌چنان اسلحه در دست گرفتن و تیراندازی حس خوبی را به شما منتقل خواهد کرد. شماره پنجم فارکرای همانند براداران بزرگ‌تر خود، ارائه دهنده یک تجربه ناب و منحصر به فرد در ژانر شوتر اول شخص به حساب می‌آید. در این شماره هم طیف وسیعی از اسلحه‌های مختلف در کنار وسایل نقلیه و البته نیروهایی که به دستورتان در نبردها شما را همراهی خواهند کرد، وجود دارند که کامل‌کننده گیم‌پلی بی‌نقص بازی هستند. تعدادی آپگرید هم در بازی قرار گرفته تا هر چه بیشتر باعث عمق دهی به گیم‌پلی و قوی کردن شخصیت اصلی شود. این آپگریدها معمولا به وسیله چالش‌هایی که برای اولین در سری قرار گرفته، باز می‌شوند که معمولا شامل شکار حیوانات، کشتن دشمنان با یک نوع اسلحه خاص و … بوده که در مجموع انجام آن‌ها سرگرم کننده ‌است.

«Gun for Hire» یا همان نیروهایی کمکی یکی از بخش‌های جدید اضافه شده به فارکرای ۵ محسوب می‌شود. این بخش در عین جالب بودن، به شدت باعث برهم زدن بالانس بازی و درجه سختی آن می‌شود. نیروهایی که شما می‌توانید استخدام کنید تا به کمک شما بیایند، شامل سگ، خرس، خلبان و هواپیما، تک‌تیرانداز و… می‌شوند. هر کدم از این نیروها به شکل عجیبی دارای هوش مصنوعی دقیق و کاملی هستند و یک‌تنه می‌توانند شما را پیروز یک نبرد بزرگ با دشمنان کنند. به یاد دارم در یک از مناطق بازی به کمک سگی که همراهم بود، تمام دشمنان بازی را در حالی که من نظاره گر صحنه بودم، از پا در آمدند. همین نکته باعث آسان شدن بیش از حد بازی می‌شود. هر چقدر هوش مصنوعی این نیروها خوب عمل می‌کند، در مقابل آن‌ها هوش مصنوعی بقیه NPC ها و دشمنان در وضعیت خوبی قرار ندارد و عملاً فرسنگ‌ها با استانداردهای یک شوتر اول شخص فاصله دارد. دشمان اکثراً شما را نمی‌بینند، حتی اگر از جلو آن‌ها عبور کنید. وقتی هم شما را ببینند به شکل احمقانه‌ای رگبار را به سمت شما می‌بندند. نه خبری از سنگر گرفتن است و نه حرکات تاکتیکی. بعضی مواقع هم فقط به سمت شما هجوم می‌آوردند تا باعث از بین بردن استراتژی شما و البته برهم زدن ریتم سریع بازی شوند. از این بدتر یاران خودی هستند که در بعضی از مأموریت‌ها شما را همراهی می‌کنند. آن‌ها برخلاف افراد Gun for Hire، موجوداتی کند ذهن بوده که تنها باعث مرگ شما خواهند شد، بدین صورت که معمولا یا پیش روی محل تیراندازی شما قرار می‌گیرند یا کلا بی‌خیال مأموریت بازی شده و تصمیم به انجام کاری دیگر گرفته و در نتیجه شکست شما می‌شوند. البته این بدان معنا نیست که هوش مصنوعی در تمام دقایق موجب ایجاد دردسر می‌شود اما تعداد مشکلات آن هم کم نیست.

تغییر محیط بازی به آمریکا و تغییر اساسی در اقلیم، باعث ایجاد حس واقعی بودن محیط شده است. همانند گذشته دیگر هر کجای نقشه دارای محیط متفاوتی نبوده و این بار همانند واقعیت محیط بازی دارای شرایط اقلیمی یکسانی است. هر چند این مورد باعث ایجاد حس تکراری بودن محیط بازی را می‌دهد اما در عوض به خوبی عمق کافی به محیط را داده ‌است و این بار حس می‌کنیم که پا به یک سرزمین واقعی در ایالت مونتانا گذاشته‌ایم. محیط در مقایسه با تمام شماره‌های قبلی فارکرای از وسعت بیشتری بهره می‌برد، هر چند دوباره همان اقلیم یکسان محیط باعث می‌شود که این نکته به چشم نیاید. در بعد بصری، این محیط وسیع همراه شده با گرافیکی زیبا و با جزئیات که در هر گوشه و کنار نقشه جزئیات چشم‌نواز و با کیفیت آن به چشم می‌خورد. یوبی‌سافت با افزودن تعداد زیادی حیوان و شخصیت‌های مختلف باعث هر چه زنده‌تر شدن محیط جدید شده است. شما می‌توانید با هر کدام از این شخصیت‌ها صحبت کرده و اطلاعاتی راجع به مکان‌های مختلف به دست آورید. در هر کجا نقشه زندگی در جریان است و هر کدم از موجودات بازی در حال ارتباط با یکدیگر هستند. در کنار این بخش، از لحاظ تکنیکی هم شماره پنجم فارکرای به خوبی توانسته از پس این جزئیات چشم‌نواز بر آید و همانند شماره چهارم، کمتر شاهد افت فریم در نبردهای بزرگ بازی هستیم. تنها نکته ضعف بازی، طراحی محدود مدل دشمنان است که تنوع آن‌ها از سه یا چهار عدد فراتر نمی‌رود. در بخش صداگذاری و صداپیشگی هم مثل همیشه سازندگان عنوانی بی‌نقص را ارائه داده‌اند. با ورود به محیط بازی و بستن چشمان خود، این حس به شما دست خواهد داد که وارد یک طبیعت بکر شده‌اید یا با نزدیک شدن به مکان‌های دشمن، موزیک‌های مذهبی را خواهید شنید که کاملاً با حس و حال بازی هم‌خوانی دارد. تعداد زیادی هم موزیک برای فارکرای ۵ در نظر گرفته شده که تمام آن‌ها با جو کاملا هم‌خوانی داشته و حس خوبی را ایجاد می‌کند. صداپیشگی شخصیت‌های منفی هم به خوبی صورت گرفته و شخصیت‌پردازی آن‌ها را کامل کرده‌ است.

امتیاز کلی بازی ۹۵







دیدگاه
 
ترک یک پاسخ »

 

ارسال نظر 

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.