نقدوبرسی بازی
0 دیدگاه

نقد و بررسی بازی Shadow of the tomb raider

توسطدرجمعه ۲۳ شهریور ۹۷
 

در Shadow of the Tomb Raider، به کشور پرو سفر می‌کنیم. جنگلی انبوه، شهری پنهان و مقبره‌هایی بزرگ. شاید با خود بگویید همه این‌ها را در نسخه‌های گذشته دیده بودیم، اما باید بگویم نه تنها دنیای بازی تکراری نیست، بلکه یکی از بهترین نکات این اثر، همین طراحی محیط‌های شگفت‌انگیز هستند که می‌توانند بازیکنان را غرق خود کنند. جنگل انبوه، محیط‌های رها شده و حتی طراحی درون مقبره‌ها، که با عناصری ترسناک از خون و جمجمه و اسکلت تزئین شده‌اند، بهترین بخش بازی هستند که یک سری ضعف‌های بازی را تا حدی پوشانده‌اند. اتمسفر بازی به قدری قوی است که می‌تواند شما را محو خود کند. حس واقعی قدم زدن در جنگل‌های انبوه تا حد زیادی در Shadow of the Tomb Rader قابل لمس است. وقتی که حیوانات مختلف در آن پرسه می‌زنند، صدای پرندگان وحشی در دور دست‌ها، میمون‌هایی که از درخت‌ها بالا و پایین می‌روند، و ترکیب مه و باران یا عبور نور خورشید از لا به لای درخت‌ها، همگی توانسته‌اند در خلق یک محیط تازه نسبت به دو نسخه قبل اوضاع را سر و سامان دهند. اما اوج کار طراحان هنری ایداس مانتریال، مکان‌های بسته و مقبره‌های شگفت‌انگیز است. اسکلت‌‌های چند صد ساله، جنازه‌هایی که حتی خون‌شان خشک نشده، خرابه‌هایی از جنس چوب یا سنگ، آثار به جا مانده از مایا ها و سک معماری و هنری خاص آن‌ها و در نهایت نور پردازی‌هایی که به این فضاها اتمسفری سنگین بخشیده، تک تک آن‌ها باعث خواهند شد چند لحظه‌ای را در محیط و به دور از انجام هرکاری به تماشا بپردازید. زمانی که بازی معرفی شد، فکر می‌کردم باز هم با محیطی تکراری طرف هستم و دلم می‌خواست لارا به مکانی کاملا متفاوت مانند مصر قدم بگذارد، اما بعد از تجربه بازی، آن قدری که دیگر بخش‌ها ناامیدم کردند، محیط‌ها و اتمسفر Shadow of the Tomb Raider توانستند برای من نکته مثبتی به شمار بروند.

بازی همچنان از قاعده انتخاب بین اکشن و مخفی‌کاری پیروی می‌کند، اما باز هم مشکل این است که در ارایه تجربه ناب بین هر کدام از آن‌ها نه تنها چیزی برای ارایه ندارد بلکه حتی قادر نیست گیم‌پلی‌‌ای منسجم را ارایه دهد. چه بخش پلتفرمر، چه بخش مخفی کاری و چه بخش اکشن و تیراندازی، حسی ناقص دارند و از عدم تکامل رنج می‌برند. این بازی یک شوتر نیست، اما مکانیزم گان‌پلی بازی چه در صداگذاری اسلحه‌ها، چه در لگد اسلحه‌ها و چه در انیمیشن‌ها ضعیف است. خوب می‌دانید که بهترین تعریف از گان‌پلی یک بازی، حس واقعی و جذاب‌ تیراندازی است و کشتن دشمنان توسط هر یک از اسلحه‌ها باید به خوبی برای بازیکن القا شود. اما Shadow of the Tomb Raider بدون شک، هرگز گان‌پلی خوبی ارایه نمی‌دهد. این موضوع باعث می‌شود تا بیشتر از این که بخواهید درگیر اکشن و آتش بازی شوید، به مخفی کاری روی بیاورید. زمانی که مخفی کاری را در طول بازی پیش بگیرید، کاملا متوجه خواهید شد که اصلا تمرکز اصلی ایداس مانتریال روی مخفی کاری بوده است و توجه خاصی به گان‌پلی و اکشن این بخش نداشته است.

روی ایکس‌باکس وان معمولی اجرا کردم که تفاوت اجرای آن میان دو کنسول کاملا مشهود بود. با اینکه کنسول معمولی ایکس‌باکس وان از نظر بصری چندان هم بد نبود، اما افت فریم و حتی برخی باگ‌ها و در کل، کیفیت کلی کار، چندین پله از نسخه ایکس‌باکس وان ایکس پایین‌تر بود. بحث فنی را که کنار بگذاریم، محیط‌های بازی در یک کلام خارق‌العاده هستند و گرافیک هنری آن می‌تواند کاملا برای عاشقان بازی‌های ماجراجویی تجربه‌ای فوق‌العاده را به همراه داشته باشد. نه فقط جنگل‌های انبوه و محیط پر رونق پایتیتی، بلکه در محیط‌های داخلی مقبره‌ها حتی گرافیک هنری بازی بیشتر به چشم می‌آید. همچنین طراحی ظاهری لارا کرافت، شما را بیش از پیش عاشق او می‌کند. همانطور که پیش‌تر گفتم، لارا کرافت شخصیتی کاملا زنده و قابل درک دارد و زمانی که در کات سین‌ها شروع به صحبت می‌کند، از خود کنجکاوی یا عصبانیت نشان می‌دهد، در تمامی لحظه‌ها می‌توانید به لارا خیره شوید و احساسش کنید.  همچنین صداگذاری بازی، البته به جز اسلحه‌ها و دیالوگ‌های میان کاراکترهای فرعی و دشمنان، کیفیت بسیار قابل قبولی دارد و در نهایت این موسیقی‌های بسیار زیبای Shadow of the Tomb Raider هستند که به اتمسفر عالی آن روح بخشیده‌اند. موسیقی‌‌ها و افکت‌های صوتی، همگی از اعماق مقبره‌ها، جنگل‌های بارانی و تمدنی از جنس مایاها جان گرفته‌اند و به خوبی‌ می‌توانید با ملودی‌ آن‌ها هم سو شوید.

این بازی توسط ایداس مانتریال و با همکاری استودیو کریستال داینامیک ساخته شد اما این همکاری باعث شد که با یک بازی ناقص و به دور از شان سری توم ریدر و لارا کرافت رو به رو شویم. همه چیز در این بازی یک جایش لنگ می‌زند و باور کردنی نیست که سازندگان آن نتوانسته‌اند حتی مکانیسم‌های گذشته دو نسخه قبل را به درستی در این نسخه پیاده کنند، چه برسد به این که شاهد هیچ پیشرفت قابل توجهی هم در بازی باشیم. ماجرا از این قرار است که این دو استودیو، یک محیط بزرگ‌تر و پر جزییات‌تر نسبت به Rise of the Tomb Raider برای بازی Shadow of the Tomb Raider طراحی کرده‌اند. تا این جا مشکلی وجود ندارد، اما این موضوع زمانی جذابیتش را از دست می‌دهد که این دو، نه فقط المان‌های جالب و جدیدی به بازی اضافه نکرده‌اند، بلکه حتی هر آن چه که در Rise of the Tomb Raider دیده‌ بودیم را به شکلی معیوب و ناتمام کپی پیست کرده‌اند. هیچ نکته جادویی و هیجان‌انگیزی در داستان، روند بازی و اکشن‌ها و ماجراجویی‌های Shadow of the Tomb Raider وجود ندارد و در طول بازی، در تک تک لحظه‌های آن، حس یک بازی کهنه و خسته به من دست داد و این برای منی که عاشق سری توم ریدر هستم، برای منی که لارا کرافت یکی از محبوب‌ترین کاراکتر‌هایم است، بدترین اتفاق ممکن بود.

اما از حق نگذریم، خود لارا کرافت همچنان یکی از بهترین کاراکترهایی است که می‌توان او را دوست داشت، با او ارتباط بر قرار کرد و شاید حتی یکی از تنها عواملی باشد که بخواهیم داستان را با او به انتها برسانیم. البته منظورم فقط در این مجموعه نیست، بلکه لارا کرافت حداقل از نظر طراحی و موشن کپچر، یکی از بهترین‌های این نسل است. هرچند که خیلی‌ها هنوز نتوانسته‌اند با او ارتباط برقرار کنند، اما به طور کلی طراحی لارا کرافت را در این بازی دوست داشتم، چرا که او در بازی شخصیتی بسیار زنده و طبیعی دارد و این خود یکی از نکات مثبت این بازی و حتی بازی‌های قبل بود. اما شخصت‌های فرعی ۱۸۰ درجه با لارا کرافت فرق دارند. مهم‌ترین کاراکتر فرعی بازی جونا است، دوست صمیمی لارا که به نسبت گذشته، نقش بیشتری در بازی به او رسیده. اما مشکل این است که ایداس مانتریال فقط او را گذاشته که لارا کرافت در این سفر تنها نباشد و مثلا تبدیل به یکی از وزنه‌های داستانی بازی شود. اما نه شیمی جالبی بین این دو رخ می‌دهد و نه می‌توان جذب جونا و اتفاقاتی که برای او رخ می‌دهد شد. مثلا در طول بازی چندین اتفاق برای جونا رخ می‌دهد و لارا هم خود را به آب و آتش می‌زند تا او را از مخمصه نجات دهد، اما به قدری روایت بازی ساده و عجیب پیش می‌رود و به قدری کاراکتر جونا بی‌روح است که هرگز آن حس آشوبی که در دل لارا کرافت وجود داشت را در خودم احساس نکردم. متاسفانه اوضاع برای دیگر کاراکترهای فرعی هم بدتر است. از آن سو آنتاگونیست بازی هم مدال بی‌بخارترین دشمن تمام دوران را به خود اختصاص می‌دهد. او نه چالشی دارد و نه حتی تواناییش را دارد تا برای لارا کرافت دردسر ایجاد کند. حتی به قدری این کاراکتر ساده است که ممکن است در طول بازی او را فراموش کنید. Shadow of the Tomb Raider قرار بود آخرین نسخه از سه‌گانه ریبوت توم ریدر باشد، اما ایداس مانتریال در جمع بندی داستان، روایت صحیح آن به عنوان یک بازی ماجراجویی و ایجاد یک پایان خاطره‌انگیز، عملا افتضاح بوده است. جمع‌بندی این سه‌گانه از نظر داستانی، هرگز آن چیزی نیست که بعدها بخواهید به آن فکر کنید، آن را تعریف کنید و برایش ارزشی قائل شوید.

بازی، نقشه و محیطی بزرگ دارد و این محیط‌های بزرگ، معابد چالش‌برانگیزی را در خود جای داده‌اند که اتفاقا آن‌ها هم جزو بهترین نکات بازی هستند. معبدها و مقبره‌ها، نسبت به گذشته بهتر و متنوع‌تر شده‌اند و حتی از اوج نقطه داستان اصلی بازی هم سرگرم‌ کننده‌تر ظاهر می‌شوند. ایجاد اتمسفر نفسگیر مقبره‌ها و پازل‌هایی که در دل آن‌ها جا خوش کرده‌اند، چاشنی لذت بخشی بودند که باعث شدند هر بار که ورودیِ یکی از آن‌ها را در محیط بازی پیدا می‌کردم، سریعا واردشان شوم و به دور از روایت خسته کننده داستان اصلی، خودم را غرق شده درون آن‌ها ببینم. در این معابد و مقبره‌ها با اتفاقات مختلفی رو به رو خواهید شد و رسیدن به هدف اصلی چالش‌های خود را دارد. همانند روند اصلی بازی، مقبره‌ها شامل بالا رفتن از صخره‌هایی که فرو می‌ریزند تا شنا در اعماق آب‌‌های تاریک می‌شوند که به یافتن گنجی یا آیتمی که در انتها دارد ختم می‌شود. اما موردی که روند مقبرها‌ را نسبت به بازی اصلی جدا می‌کند، یکی طراحی عالی آن‌ها چه از نظر محیطی و چه از نظر خلق اتمسفر است و مورد دوم، پازل‌های جالبش هستند که ممکن است حتی نیم ساعت شما را برای حل کردن آن‌ها درگیر خود کنند. هرچقدر که بزرگ‌تر شدن دنیای بازی برای خود داستان اصلی بی‌نتیجه ماند، اما برای قرار دادن این مقبره‌های شگفت‌انگیز کاملا شایسته بود و ایداس مانتریال در آن خوب عمل کرده است. بر خلاف روایت شُل و وا رفته بخش اصلی بازی، کاوش در مقبره‌ها حسی آمیخته از هیجان را برای من به وجود آورد. خوشبختانه بخش اعظمی از تکمیل کردن بازی هم به همین بخش اختصاص داده شده. مقبره‌ها می‌توانند ساعت‌ها شما را برای پیدا کردن آیتم‌های درون خود درگیر کنند. قدرت بالای خلق اتمسفر و پازل‌هایی به مراتب بهتر نسبت به نسخه‌های قبل توسط ایداس مانتریال، باعث شد حداقل در این بخش از بازی، بتوانیم آن‌ها را تحسین کنیم. هرچند اگر یک سری از پازل‌های جذاب مقبره‌ها نقش بیشتری در خود داستان و روند اصلی بازی داشتند، می‌توانست روند تکراری آن‌ را هم بهبود ببخشد.

توضیحات
 
مثبت

- صداگذاری و موسیقی کاملا هماهنگ با محیط و جو بازی
- طراحی محیط عالی و خلق اتمسفری گیرا
- پازل‌های درگیر کننده
- گرافیک فنی و هنری بسیار خوب
- طراحی بسیار خوب شخصیت لارا کرافت

منفی

-تنوع بازی نسبت به نسخه قبل کمتر است
-تعدادی باگ در بازی کاربر را آزار میدهند

امتیاز نویسنده
 
گیم پلی

 
گرافیک

 
صدا

 
داستان

میانگین امتیازات

شناور برای رای دادن به
امتیاز کاربر
 
گیم پلی

 
گرافیک

 
صدا

 
داستان

میانگین امتیاز کاربران
1 امتیاز:

شما این امتیاز را داده اید

اولین نفر برای نظر باشید.
 
ترک یک پاسخ »

 

ارسال نظر 

گیم پلی

گرافیک

صدا

داستان


این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.